بدون بازیکن خوب، نمیتوان تیمی خوب ساخت. این یک واقعیت است. هرچقدر هم که بازیکنان خوب باشند، به هرحال امکان باخت وجود دارد. اما بدون بازیکنان خوب، بردن محال است. برای داشتن بازیکنان خوب در یک تیم، در واقع غیر از این دو، چاره دیگری نیست: یا آنها را آموزش بدهید یا اشخاص آموزش دیده را به خدمت بگیرید. یا باید با بازیکنانی که در اختیار دارید، کار کنید و از آنها قهرمان بسازید و یا از بیرون از سازمان خود افرادی با قابلیت قهرمان شدن استخدام کنید. این کتاب در هر دو مورد میتواند به شما کمک کند. اصلاح تیم همیشه از خود شما شروع میشود. برای اصلاح تیم باید به اصلاح یکایک اعضای آن بپردازید. برای اینکه در کارِ گروهی بهتر بدرخشید، ۱۷ اصلی را که در این کتاب توضیح داده، رعایت کنید.
اصل اول: سازگاری
کار تیمی و انعطاف ناپذیری شخصی با هم سازگار نیستند. اگر میخواهید با دیگران به خوبی کار کنید و عضو خوبی از یک تیم باشید، باید خود را با تیمتان تطابق دهید.
ویژگی اشخاص تطابق پذیر:
- آموزش پذیرند: اشخاص بیعلاقه به آموختن با هر تغییری مشکل دارند و در نتیجه هرگز سازگاری و انطباق پذیری لازم را به دست نمیآورند. از امنیت احساسی و عاطفی برخوردارند: اشخاص توانمند دارای حس امنیت خاطر هستند. این گونه افراد هر تغییر در موقعیت یا مسئولیتهای خود را با توجه به واقعیتهای موجود ارزیابی میکنند و در برابر تغییر مقاومت نمیکنند. خلاقند: خلاقیت، یکی دیگر از خصوصیات افراد سازگار است. این اشخاص در برخورد با دشواریها همیشه راه حلی پیدا میکنند. خلاقیت باعث پرورش انعطافپذیری میشود. شیفتهی خدمتند: هدفشان این است که به گروهی که در آن جای گرفتهاند، خدمت کنند با این ذهنیت، تطبیق دادن خود برای رسیدن به هدف، کار دشواری نخواهد بود.
برای تقویت سازگاری و انطباق پذیری:
- به یادگیری عادت کنید: مدام در حال یادگیری باشید؛ دانشجوی مادام العمر. نقش خود را ارزیابی کنید: وقتی صرف کنید و نقش خود را در کارتان ارزیابی کنید. ببینید آیا نقش دیگری وجود دارد که به عهده بگیرید یا در مقایسه با نقش فعلیتان آن را بهتر انجام دهید یا خیر. دورتر را ببینید: دچار افکار منفی نشوید و به این فکر نکنید که چرا نمیتوان این کار را انجام داد. به این بیندیشید که چگونه میتوان این کار را انجام داد.
اصل دوم: همفکری
کارهای بزرگ، مستلزم کار گروهیاند. چیزی که همه تیمها به آن احتیاج دارند، همفکری است. برای همفکری به عنوان عضوی از گروه باید جنبههای زیر را رعایت کنید. برداشت: همگروه خود را نه به چشم رقیب، بلکه شریک ببینید. اعضایی که با هم همفکری دارند سعی دارند یکدیگر را تکمیل کنند و این را به رقابت با یکدیگر ترجیح میدهند. آنها خود را گروه واحدی میدانند که با هم همکاری میکنند نگرش: به جای داشتن سوءظن، از یکدیگر حمایت کنید. بعضی از اشخاص به اندازهای به فکر منافع شخصی خود هستند که نسبت به همه و از جمله اعضای گروهشان سوءظن دارند. برای آنکه همفکری را جایگزین رقابت کنید، باید سوءظن را کنار بگذارید و در مقام حمایت از یکدیگر برآیید. کانون توجه: به جای خود به تیم توجه کنید. پیشرفت واقعی زمانی به دست میآید که آن را نه مسابقهای تک نفره، بلکه مسابقهای گروهی تلقی کنیم. نتایج: با همفکری به نتیجه بهتری برسید. همفکری دارای تاثیری مضاعف است، به طوری که نه تنها شما، بلکه سایر اعضای گروه از مهارتهای خود بهتر استفاده میکنند.
برای همفکری با دیگر اعضای تیم:
- به برنده شدن همه فکر کنید.
- مکمل یکدیگر باشید.
- به جای اینکه به خود بیندیشید، مصالح تیم را در نظر بگیرید.
معمولا وقتی با یکدیگر همفکری میکنید، در این میان هم شما برنده میشوید، هم آنها و هم تیمتان.
اصل سوم: تعهد
اعضا باید با تمامی وجود نسبت به تیم متعهد و پایبند باشند. تعهد اغلب در دل مشکلات کشف میشود: اشخاص تا زمانی که با مشکلی روبهرو نشوند، نمیدانند که آیا متعهدند یا نه. دست و پنجه نرم کردن با مشکلات بر عزم راسخ شما میافزاید. مشکلات و گرفتاریها تعهد را صیقل میدهند و تعهد مشوق همت و تلاش است. تعهد به استعدادها و توانمندیها ارتباطی ندارد: احتیاجی به توانمندی بیشتر، قدرت بیشتر یا فرصت مناسبتر نیست. آنچه که احتیاج داریم آن است که از هرچه داریم استفاده کنیم. تعهد حاصل انتخاب است و نه شرایط: مردم گمان میکنند که شرایط روی گزینهها تاثیر میگذارد، درحالیکه در اغلب مواقع، این گزینهها هستند که شرایط را تعیین میکنند و به خود فرصت موفقیت میدهند. وقتی تعهد مبنی بر ارزش باشد دوام میآورد: هرگاه تعهدات شما بر اساس ارزشهای زیر بنایی زندگی باشد، بهتر میتوانید نسبت به تعهدات خود پایبند بمانید، زیرا مجبور نیستید مدام اهمیت آن را مجددا ارزیابی کنید.
برای بهبود بخشیدن سطح تعهد خود:
- تعهدات خود را با ارزش هایتان پیوند دهید.
- ریسک کنید.
اصل چهارم: ارتباط
یک تیم نظراتی مختلف اما قلبی واحد دارد. تا زمانی که اعضای گروه نسبت به برقراری تماس با یکدیگر رغبتی نشان ندهند، نمیتوانید کار گروهی موفقی انجام دهید. بدون ارتباط، تیمی در کار نخواهد بود، بلکه در نهایت با مجوعهای از افراد سر و کار خواهید داشت.
بازیکنان راغب به برقراری ارتباط:
- خود را از دیگران کنار نمیکشند: هرچه اعضای تیم اطلاعات بیشتری درباره یکدیگر داشته باشند، هرچه درباره هدفها و روشهای تیم بیشتر بدانند، توجه و علاقه آنها به یکدیگر بیشتر میشود. کاری میکنند که سایر اعضا به راحتی با آنها تماس بگیرند: اغلب چالشهای ارتباطی با نزدیک شدن اشخاص به یکدیگر و صحبت کردن از میان میرود. از «قانون 24ساعت» تبعیت میکنند: این قانون به این موضوع اشاره دارد که اگر با یکی از اعضای گروه مشکل دارید نگذارید مشکل بیش از 24 ساعت بی پاسخ باقی بماند. در واقع هرچه سریعتر ارتباط برقرار کنید، معمولا قضیه به نفع هر دو طرف فیصله پیدا خواهد کرد.
برای برقراری ارتباطی بهتر:
- صاف و ساده حرفتان را بزنید.
- سرعت عمل به خرج دهید «قانون24 ساعت».
- پنهان کاری نکنید.
اصل پنجم: صلاحیت
اگر شما نتوانید، تیم شما هم نمیتواند. افراد شایسته و با صلابت تیم، افرادی به غایت توانمند و لایق هستند. آنها انرژی و تلاشهای خود را صرف کارهایی میکنند که به خوبی از عهده آنها برمیآیند.
افراد توانمند و با صلاحیت از این خصوصیات مشترک برخورداند:
- میخواهند تبدیل به بهترینها شوند: جان جانسون: مبنای موفقیت مقایسه ارزش اشخاص با دیگران است. تعالی و کمال، ارزش اشخاص را با توانمندی بالقوهی آنها میسنجد. موفقیت تنها نصیب برخی میشود و این در حالی است که عده زیادی از مردم در رویای موفقیت به سر میبرند. دسترسی به موفقیت به گونهای است که هر ذی حیاتی میتواند آن را در آغوش بکشد و با این حال تنها برخی از مردم پذیرای آن هستند. به قرار گرفتن در سطح متوسطها رضایت نمیدهند: انسانهای باصلاحیت هرگز رضایت نمیدهند که در سطح متوسط باقی بمانند. آنها تمام تلاش خود را میکنند تا بهترین باشند. به جزئیات بها میدهند: افراد شایسته میدانند اگر کارهای کوچک را به خوبی انجام دهند، کارهای بزرگ خود به خود به جایی که باید برسند، میرسند. استمرار و مداومت دارند: اشخاص با کفایت دارای استمرار و مداومت فراوان هستند.
برای افزودن بر صلاحیتهای خود:
- حرفهای عمل کنید.
- کار را نیمه تمام رها نکنید.
- به اجرا توجه بیشتری بکنید.
اصل ششم: قابل اعتماد بودن
از کسانی که بحث میکنند نترسید، از کسانی بترسید که از بحث و استدلال طفره میروند.
جوهر قابلیت اعتماد:
- انگیزه ناب: در کار تیمی انگیزه داشته باشیم و به همکارانمان هم توصیه کنیم که اینگونه باشند. کسی که پیوسته دستور کارش این باشد که منافع خود را مقدم بر منافع تیم بداند، غیر قابل اعتماد بودن خود را ثابت میکند. وقتی نوبت به کار گروهی میرسد، انگیزه اهمیت پیدا میکند. مسئولیت: یکی دیگر از ویژگیهای اعضای قابل اعتماد داشتن حس مسئولیت است. اعضای قابل اعتماد تیم از انجام دادن کارهایی که از آنها برمیآیند سر باز نمیزنند. اندیشه سالم: قابل اعتماد بودن چیزی فراتر از قبول مسئولیت است. قبول مسئولیت باید با قضاوت درست همراه باشد تا برای گروه ارزش پیدا کند. مشارکت مستمر: اگر نتوانید در همه مواقع روی همکاران خود حساب باز کنید، هیچگاه نمیتوانید روی آنها حساب باز کنید. استمرار و مداومت چیزی فراتر از استعداد است.
برای اینکه دیگران بهتر بتوانند روی شما حساب کنند:
- انگیزههای خود را وارسی کنید.
- ببینید روی حرفتان چقدر حساب میکنید.
- کسی را بیابید که شما را قابل اعتماد ارزیابی کند.
اصل هفتم: نظم و ترتیب
اینکه در موقعیتهای خطیر چه میکنیم، بستگی به این دارد که در حال حاضر چگونه آدمی هستیم، اما اینکه چگونه آدمی هستیم، بستگی به نظم و ترتیب سالهای گذشته ما دارد. تیمی که نظم و ترتیب نداشته باشد، نمیتواند به موفقیت برسد. به همین دلیل است که تیم احتیاج به اعضای با انضباط دارد.
برای تبدیل شدن به عضو دلخواه تیم باید در این سه زمینه به نظم برسیم:
- انضباط اندیشه: اگر فکر خود را فعال نگه دارید، به طور منظم ذهنتان را به کار بیندازید و پیوسته به کارهای درست فکر کنید، اندیشهای منضبط پیدا میکنید و این باعث میشود در هر کاری که میکنید موفق شوید. انضباط عواطف و احساسات: اجازه ندهید احساسات مانع از کاری شوند که لازم است انجام دهید و یا شما را وادار به کاری کنند که نباید انجام دهید. انضباط عمل: جلا دادن به ذهن و کنترل کردن احساسات مهم هستند، اما در نهایت تا اندازهای میتوانند شما را به جایی برسانند. عمل است که برندگان را از بازندگان جدا میکند.
برای آنکه منضبطتر بشوید:
- عادتهای کاری خود را تقویت کنید: برای آنکه انضباط خود را تقویت کنید، هر روز کاری ضروری را که از نظر شما چندان هم خوشایند نیست، انجام دهید.
- به استقبال چالشها بروید.
اصل هشتم: بها دادن
افزودن بر ارزش همکاران بسیار مهم است
بزرگترین معیار خوب بازی کردن این است که تا چه اندازه به همبازیان خود کمک میکنید. بازیکنانی که بر توانمندی یاران خود میافزایند، دارای وجوه مشترکی به این قرارند: برای سایر اعضای تیم ارزش قائلند: سایر اعضای تیم متوجه این هستند که شما در مقام تایید و تعریف آنها حرف میزنید یا برعکس و به این موضوع اهمیت میدهند. برای آنچه مورد ارزش و احترام هم تیمیهاست ارزش قائلند: جدا از اینکه برای همکارانشان ارزش قائلند، میدانند همکارانشان برای چه چیزهایی ارزش قائل میشوند. این امر باعث ایجاد پیوند قدرتمندی میان اعضای گروه میشود. به ارزش هم تیمیهای خود اضافه میکنند: کسی که به بزرگ کردن و تقویت دیگران بها میدهد، قادر است آنها را به سطح جدیدی ارتقا دهد. به ارزشهای خود اضافه میکنند: کسانی که به دنبال این هستند که دیگران را تعالی دهند خودشان را نیز بهتر میکنند. وقتی یکی از اعضای تیم، سخاوتمندانه به رشد دیگران کمک میکند، به طور ناخودآگاه به رشد خودش هم کمک کرده.
اگر میخواهید به رشد و بالندگی سایر اعضای تیم کمک کنید:
- پیش از آنکه دیگران شما را باور کنند، شما آنها را باور کنید.
- قبل از آنکه دیگران به شما خدمت کنند، شما به آنها خدمت کنید.
- به دیگران ارزش بدهید، قبل از اینکه آنها به شما ارزش بدهند.
اصل نهم: شور و اشتیاق
وقتی شور و اشتیاق وجود داشته باشد، مردم میتوانند در هر کاری موفق شوند.
افراد مشتاق از ویژگیهای زیر برخوردارند:
برای افزودن اشتیاق خود:
- سرعت عملتان را بهبود دهید: یک راه خوب برای افزودن بر اشتیاق این است که بر سرعت کارهای خود بیفزایید.
- کار بیشتری انجام دهید.
- برای رسیدن به سطح بهترینها تلاش کنید.
اصل دهم: هدفمندی
اشخاص موفق، هدفمند هستند و پراکنده فکر نمیکنند. میدانند که چه کار میکنند و چرا آن کار را انجام میدهند. برای اینکه تیمتان موفق شود باید افراد، هدفمند باشند. هدف ارزشمندی برای زندگی خود داشته باشید: به این جمله زیبا از ویلیس ویت نی بسنده کنیم: بعضیها هزاران دلیل میآورند که چرا نمیتوانند کاری را که میخواهند، انجام بدهند، درحالیکه به تنها چیزی که احتیاج دارند، این است که ببینند به کدام دلیل میتوانند از پس آن کار برآیند. نقاط قوت و ضعف خود را بشناسید: اگر خودتان را بشناسید و بدانید که چه کاری را به خوبی انجام میدهید میتوانید زمان و انرژی خود را به گونهای هدفمند جهت دهید. مسئولیتهای خود را الویت بندی کنید: به فلسفه وجودیتان پی ببرید، ما برای این آفریده نشدهایم که همه کارها را انجام دهیم. برای آن متولد شدهایم که یک کار را به خوبی انجام دهیم و اثرگذار شویم. برای موفقیت بلند مدت، آماده و مصمم شوید: به جای اینکه به موفقیتهای لحظهای فکر کنید، به موفقیتهای بلند مدت بیندیشید.
برای بهبودی هدفمندی:
- نقاط قوت و ضعف خود را بررسی کنید.
- در زمینههای تخصصی خود تبحر بیشتری پیدا کنید.
- برنامههای هدفمند داشته باشید.